سکینه بیک خورمیزی (نیک)، مدرس حوزه و دانشگاه
هنگامه رحلت پدر از سخت ترین لحظه های زندگی است. پدر اصل و ریشه هر کسی است. اعتبار و آبروی هر انسان، از پدر و مادر اوست؛ به ویژه اگر این پدر، شخص بزرگ و با اقتداری باشد؛ اگر این پدر، مهربان باشد، داغ او جانسوزتر خواهد بود و اگر این پدر دلسوزتر باشد، غم فراقش به سختی تحمل می شود. حال ما در فراق پدری بی نظیر به سوگ نشسته ایم. همان پدری که خود فرمود: «أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الأُمَّة» [1] من و علی پدران این امتیم. ما در غم فراق پدری به سوگ نشسته ایم که او رحمة للعالمین [2] بود. ما در ماتم پدری سوگواریم که خدا در وصفش فرمود: «به یقین، رسولى از خود شما بسوی تان آمد که رنج های شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت شما دارد و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است!» [3] مشکلات شما بر او گران است و به مؤمنین مهربان است [4] چگونه می توانیم در این سوگ عظمی تاب آوریم که پدری را از دست داده ایم که خداوند او را به داشتن اخلاق بزرگ توصیف کرده «وَ إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظیم » [5] در اخلاق کریمانه این یگانه دوران، خداوند به مدح و ثنایش پرداخته که فرمود «به (برکت) رحمت الهى، در برابر آنان [مردم ] نرم (و مهربان) شدى! و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراکنده مى شدند.» (آل عمران:159) [6]
اعتبار و آبروی هر انسان، از پدر و مادر اوست؛ به ویژه اگر این پدر، شخص بزرگ و با اقتداری باشد. |
به خاطر مهربانی ها و نرمخویی تو، برایت نرمش نشان دادند و هدایت یافتند اگر سخت دل بودی، از دورت پراکنده می شدند. حقاً که غروب بیست و هشتم صفر غمبارترین غروب یتیمان این پدر یگانه و دردانه هستی است. مگر نه این است در مجالس بزرگداشت و سوگواری تازه گذشته از اوصاف و کمالات آن سفرکرده می گویند، آخر چگونه می توان سخن از پیامبری گفت که همه عمر شریفش کمالات بود و همه اوصافش فضایل، آن که خدایش او را چند مرتبه رسول نامید [7]، نبی خواندنش [8] و بنده برگزیده خویش قرارش داد و او را الگوی نیکوی خداپرستان معاد باور معرفی کرد. «مسلّماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نیکویى بود، براى آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند.» (احزاب:21) [9]
حال ما در فراق پدری بی نظیر به سوگ نشسته ایم؛ همان پدری که خود فرمود: «أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّة» من و علی پدران این امتیم. |
پیامبری که آیینه تمام نمای کردگار بود و همه هستی به یمن وجودش رقم خورد «لَوْلاکَ لمَا خَلَقْتُ الأَفْلَاکَ» [10] این پیامبر و این پدر از آغازین لحظه بعثت که بر قله صفا بانگ تهلیل می داد «قوُلوا لا اله الا الله تُفلحوُا» (نهج الفصاحة مجموعه کلمات قصار حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم، ترجمه ابوالقاسم پاینده ، تهران، چاپ چهارم، دنیاى دانش ، 1382، ص 15) و تا آخرین نفس ها در فکر هدایت امتش بود. پدری که هرگز برای احقاق حق پدری اش، غضب نکرد و برای خودش احدی را تنبیه نکرد. تواضع او چنان بود که در مجلس بی نام و نشان جلوس می کرد، به روش بردگان می نشست، به کسی برای شخص خودش امر و نهی نمی کرد، خود لباسش را می شست و وصله می زد و هرگز دلی را نشکست، دوست و دشمنش را از لطف و دعایش بی بهره نگذاشت (ر.ک: سنن النبى صلى الله علیه و آله و سلم، ترجمه علامه طباطبائى و محمد هادى فقهى، تهران، چاپ هفتم، کتاب فروشى اسلامیه ، 1378، ص58) و آن قدر برای هدایت امتش نگران بود و تلاش می کرد که بارها خداوند او را خطاب کرد و از او دلجویی نمود. «ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که خود را به زحمت بیفکنى!» (طه:2) [11]
چگونه می توانیم در این سوگ عظمی تاب آوریم که پدری را از دست داده ایم که خداوند او را به داشتن اخلاق بزرگ توصیف کرده: «وَ إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظیم ». |
اکنون پدر امت در بستر بیماری قرار گرفته و مزد رسالت 23 ساله اش را از امتش فقط یک چیز می خواهد و نگران آن است؛ بگو: «من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمى کنم جز دوست داشتن نزدیکانم [اهل بیتم ]» [12] (شوری:23). امّت مزد رسالتش را چگونه پرداخت کرد؟ دوستی و محبت به نزدیکانش چگونه صورت پذیرفت، آیا نگرانی پدر برای این نبود که از آینده مطّلع بود و می دانست در آینده ای نه چندان دور با نزدیکانش چه می کنند؟ با فاطمه اش که همه وجود و پاره تنش بود «فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی » (شیخ حسن دیلمی، إرشاد القلوب إلى الصواب، قم، شریف رضی، 1412 ق ، ج 2، ص232) چه کردند و با پسر عمّ و جانشین به حقش و با سبطش حسن و سبط دیگرش حسین (علیهم السلام) و با پاره تنش علی ابن موسی الرضا (علیهما السلام) آه! ای پدر نمی دانیم در سوگ از دست دادنت به عزا بنشینیم یا در حسرت رفتار بعضی افراد، در آخرین لحظات عمر شریفت که کمترین تقاضایت را که درخواست قلم و کاغذی بود، نپذیرفتند و یا به فراموشی سپردن وصایایت درباره ذوی القربی را !! ما هم این مصیبت ها را دردمندانه به صاحب عزا امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تسلیت می گوئیم.
تواضع او چنان بود که در مجلس بی نام و نشان جلوس می کرد، به روش بردگان می نشست، به کسی برای شخص خودش امر و نهی نمی کرد، خود لباسش را می شست و ... |
------------------------------------------------
پی نوشت ها:
1- محمد بن علی ابن بابویه، علل الشرائع، قم، مکتبه الداوری، ج 1، ص127
2- وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ. (انبیاء/127)
3- «لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیمٌ» (توبه:128)
4- سوره توبه: 127
5- قلم:4
6- فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک
7- رَسُولَ الله (نساء:157 و 171؛ اعراف:158؛ توبه:61 و 81 و 120؛ احزاب:21 و 40 و 53؛ فتح:29؛ حجرات:3 و 7؛ صف:5 و 6؛ منافقون:5 و 7؛ شمس:13)
8-یا أَیُّهَا النَّبِی (انفال:64و65و70و73؛ احزاب:1و28و45و50و59؛ ممتحنه:12؛ طلاق:1؛ تحریم:1و9)
9- لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا الله
10- بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج54، ص: 199
11- ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى
12- قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى
نظرات